|
خدا وجود دارد... مردی برای اصلاح به آرایشگاه رفت.در بین کار،گفت و گوی جالبی بین آن مرد و آرایشگر ،در مورد «خدا» صورت گرفت. آرایشگر گفت:من باور نمی کنم که خدا وجود داشته باشد. مشتری پرسید:چرا؟ آرایشگر گفت:کافیست به خیابان بروی و ببینی.مگر می شود با وجود خدای مهربان این همه مریضی ،درد و رنج وجود داشته باشد؟! مشتری چیزی نگفت و پس از اینکه اصلاح سرش تمام شد،از مغازه بیرون رفت.به محض اینکه از آرایشگاه بیرون آمد مردی را با موهای ژولیده و کثیف ،در خیابان دید.با سرعت به آرایشگاه برگشت و به آرایشگر گفت:میدانی،به نظر من آرایشگرها وجود ندارند. آرایشگر با تعجب پرسید:چرا این حرف را می زنی؟!من اینجا هستم و همین الان مو های تو را مرتب کردم. مشتری با اعتراض گفت:پس چرا کسانی مثل آن مرد بیرون آرایشگاه وجود دارند؟ آرایشگر پاسخ داد: آرایشگر ها وجود دارند.فقط مردم به ما مراجعه نمی کنند. و مشتری گفت:دقیقا همین طور است. خدا وجود دارد، فقط مردم به او مراجعه نمی کنند! برای همین است که این همه درد و رنج در دنیا وجود دارد. گردآورنده:علی ابراهیمی نیا [ پنج شنبه 91/3/11 ] [ 6:22 عصر ] [ ]
|
|